(شرح پنجاه غزل از صائب تبریزی) نویسنده : معصومه معدنکن صائب یکی از شاعران بزرگی است که نام و یادش همواره در دل ادبیات ایران به زیبایی می درخشد، تفکر، تامل و ژرف اندیشی در آغاز و انجام زندگی آدمی و دستیابی به نتایجی بر منبای آن را می توان به وضوح در شعرش مشاهده کرد، او در تمام پدیده ها به گونه ای نظر می افکند که گویی جان دارند و این دو، یعنی “نگاه جان بین و “سخن گفتن متفکرانه وجه شباهتی است میان صائب و مولوی. 50 سروده از میان غزلیات ناب و شیرین این شاعر گرانقدر برگزیده و در این دفتر فراهم آمده تا با شرح و تفسیرشان گوشه ای از مضامین و اندیشه های تبریزی آشکار گردد. گزیده ای از کتاب : آرزو چند به هر سوی کشاند ما را؟ این سگ هرزه مرس چند دواند ما را؟ نخل ما را ثمری نیست بجز گرد ملال طعمه خاک شود هر که فشاند ما را ما که در هر بن مو کوه گرانی داریم هیچ سیلاب به دریا نرساند ما را بر سر دانه ما سایه ابری نفتاد زور غیرت مگر از خاک دماند ما را نامه ماست نهانخانه اسرار ازل ظلم بر خویش کند هر که نخواند ما را در نهال قد این جلوه فروشان مجاز جلوه ای نیست که بر خاک کشاند ما را عشق ما را ز دل و دین و خرد، دور انداخت تا به آن قافله دیگر که رساند ما را نشد از ناخن تدبیر گشادی صائب تا که زین عقده مشکل برهاند ما را
0 نظر