نویسنده : ا این کالفر ترجمه : شیدا رنجبر میگویند نصف شبها روح ناخدا کرو توی دماغه پرسه میزند و دنبال پسرک پادو میگردد. اگر به طور اتفاقی آن طرفها پسری هم سن او پیدا کند، میگیردش و او را با خودش به کشتی ارواح میبرد. برت سئوالی پرسید که من اصلاً دوست نداشتم، پرسید: پسر پادو چند سالش بود؟ مارتی نور چراغ قوهاش را روی صورت من گرفت و گفت: «نه سالش بود. ویل تو این اطراف کسی را میشناسی که نه سالش باشد؟» من آب دهانم را قورت دادم. بله، یک پسر را میشناسم. خودم.
0 نظر