نویسنده : کی.آر.دوایر ترجمه : کاظم اسماعیلی نویسنده در رمان سنجاقک انتقادها و نظر های سیاسی خود را از دولت آمریکا بیان داشته است و افکار جالب توجه و شایسته اش را می توان از لابه لای کلماتش خواند. کی. آر. دوایر به دنبال دنیایی نیکوست که خالی از معایب باشد تا بتوان زندگی زیبایی را در آن تجربه کرد. داستان سنجاقک از نیمه شب آغاز می گردد، در خانه ی مردی تنها با افکاری آشفته که هرآن گمان می برد کسی در خانه اش حضور دارد. اندیشه هایی که آرامش را از وجودش گرفته اند و خوابش را پریشان کرده اند. گزیده ای از کتاب در دست شویی حمام، مقداری خون را که به دستش چسبیده بود، شست و با یک دستمال کاغذی آثار خون را از روی کیف بغلی دو مأمور مقتول پاک کرد و دستمال کاغذی آلوده را در توالت فرنگی انداخت و سیفون را کشید. بعد در مقابل آینه حمام خود را برانداز کرد که مبادا لباسش خونی یا خاکی شده باشد. چون از این حیث مطمئن گردید، نگاهی به ساعتش افکند: سه و ربع بعداز ظهر بود. بار دیگر به اتاق خواب رفت و ملافه و لحاف تختخواب را مرتب کرد. بعد یک تشک را بلند نمود و کیف دو مأمور معدوم را زیر آن گذاشت و چین و چروک روتختی را از بین برد. اینک اگر او فرصت نمی کرد به مک الیستر خبر دهد که برای بردن جسد آن دو مأمور اقدام کند و در خلال این احوال (کمیسیون) چی ها زودتر دست به کار می شدند و اجساد را پنهان می کردند، لااقل مدرکی دال بر وجود آنها در اختیار داشت.