نویسنده : دانیل دفو ترجمه : محسن سلیمانی کشتی رابینسون کروزو در هم میشکند و در جزیرهای متروک به گِل مینشیند. کروزو برای خود خانهای میسازد و یاد میگیرد که همه کارهی خودش باشد. روزی، جای پایی را روی شنهای ساحل میبیند. آیا غیر از او هم کسی در جزیره زندگی میکند؟ در این صورت آیا دوست است یا دشمن؟
0 نظر