صفحه اصلی دسته بندی 0 سبد ورود/ثبت نام

بازگشت طالبان (افغانستان پس از خروج طالبان)،(شمیز،رقعی،ثالث)

کد شناسه :131109
  • عنوان کالا :
    بازگشت طالبان (افغانستان پس از خروج طالبان)،(شمیز،رقعی،ثالث)
  • شابک :
    9789643807153
  • ناشر :
  • مولف :
  • مترجم :
  • نوبت چاپ :
    1
  • سال چاپ :
    1402
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    زرکوب
  • تعداد کل صفحات :
    256
  • وزن :
    252
  • درباره کتاب :
    خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و ورود فاتحانه‌ی طالبان به هرات، مزارشریف و کابل جهان را در بهت فرو برد. گویی هیچ‌کس آنچه را در تصاویر تلویزیونی می‌دید باور نمی‌کرد، گروهی شورشی به‌راحتی قدرت حاکم را کنار می‌زدند و مردم در افغانستان مات‌ومبهوت به تحقق کابوس‌های خود می‌نگریستند. دو دهه زمانی مناسب برای فراموشی فجایع گذشته نیست و حال مردم با خط رنج‌های قدیمی رخ‌به‌رخ شده بودند و ناگزیر به هر دری می‌زدند تا پناهی برای خود بیابند. بهت دولت‌ها نیز کم از مردم نداشت؛ تا چند ماه قبل، سناریوی پرطرفدار این بود: «آمریکا پس از هزینه‌کردنِ میلیاردها دلار، چشم روی افغانستان و اعتبار خود نخواهد بست.» بهت اولیه جای خود را به این سؤال داد که چرا هیچ‌کس این روزها را پیش‌بینی نکرد؟ طالبان چگونه در بازی پنهان پیروز شد و این طالبان آیا همان طالبان پیشین است؟ آنچه بیش از پیش در آن روزها مورد تردید گرفت «شناخت» از طالبان بود. حسن عباس، استاد برجسته‌ی دانشگاه دفاع ملی در واشینگتن که سابقه‌ی همکاری با دولت‌هایی نظیر بوتو (۱۹۹۴-۱۹۹۶) و پرویز مشرف (۱۹۹۹-۲۰۰۱) را در کارنامه دارد، در بازگشت طالبان سعی در معرفی طالبان دارد، ولی نه آن طالبانی که تصویرش در دهه‌ی ۱۹۹۰ در اذهان به ثبت رسیده، او تأکید دارد: «خطای راهبردی کشورهای منطقه و جهان در بی‌قیدی، بی‌توجهی و عناد در شناخت پدیده‌ی شوم طالبان بوده و حال متهم به تماشای قدرت‌نمایی آن‌ها در افغانستان هستند.» روایت حسن عباس از طالبان در کتاب بیش از آنکه به شناخت طالبان جدید کمک کند، آینه‌ای تمام‌نما از «غفلت» کشورهای همسایه و حتی جهان غرب از تغییر و تحولات در درون طالبان است.
  • قيمت :
    2,500,000 ریال
موجود نیست

نویسنده : گابریل گارسیا مارکز ترجمه : بهمن فرزانه این یادداشت ها و مقالات با موضوعات گوناگون دغدغه های فکری نویسنده، خاطرات، اندیشه ها و … او را به گونه ای دلچسب و جذاب به تصویر می کشند. گزیده ای از کتاب : دو پسر و دو دختر که با ماشین رنو پنج خود سفر می کردند، خانمی را سوار ماشینشان کردند که پیراهنی سراپا سفید بر تن داشت و سر چهار راهی، کمی پس از نیمه شب به آن ها علامت داده بود تا سوارش کنند. آسمان صاف بود و چهار پسر و دختر =که بسیار درباره شان تحقیق کردند= همگی عقلشان سرجا بود؛ یعنی مست نبودند. آن خانم که کیلومترها همراه آن ها سفر کرده و در وسط صندلی عقب ماشین نشسته بود، کمی قبل از رسیدن به پل کاترکانو با انگشت وحشت زده به جلو اشاره کرده و فریاد زده بود: «مواظب باشید. پیچ آن جلو خیلی خطرناک است.» و بلافاصله ناپدید شده بود.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر