نویسنده : وندلین وان درانن ترجمه : تینا غراب وقتی سامی و دوستانش، لوسیدندا هانتلی را وسط جاده موقع پیادهروی با خوک صدکیلوییاش دیدند، تعطیلات آرامشان به ماجراجویی بزرگی تبدیل شد. لوسیندا برایشان داستانی واقعی تعریف کرد، داستانی از غرب وحشی و مادربزرگش، مری سبیلو، و خصومتی صدساله. اما انگار این دشمنی به این راحتیها ختمبهخیر نمیشد. با آتش گرفتن کلبهی مری سبیلو، دوباره نفرت این دو خانواده از همدیگر، مثل آتشی زیر خاکستر گر گرفت، و پیدا شدن دبه بنزین کنار صحنه جرم هم بر آن دامن زد. ولی آیا ماجرا فقط به خصومت بین این دو نفر برمیگردد یا موضوع دیگری هم درمیان است؟
0 نظر