فردا و فردا و فردا (شمیز،رقعی،میلکان)

کد شناسه :120023
  • عنوان کالا :
    فردا و فردا و فردا (شمیز،رقعی،میلکان)
  • شابک :
    9786222544379
  • ناشر :
  • مولف :
  • مترجم :
  • نوبت چاپ :
    11
  • سال چاپ :
    1402
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    شمیز
  • تعداد كل صفحات :
    480
  • وزن :
    365
  • درباره كتاب :
    اگر زندگی واقعیِ من و تو بازی بود، می‌توانستی آنقدر ادامه دهی تا برنده شوی… می‌توانستی هر لحظه خواستی دکمه‌ی توقف را بزنی، می‌توانستی همه‌چیز را پاک کنی و از اول شروع کنی، می‌توانستی حرف‌های دیگری بزنی؛ نه از آن‌هایی که همیشه گفته‌ای، می‌توانستی انتخاب‌هایی را که نکردی، تجربه کنی و آن روزهایی را که نصفه‌نیمه زندگی کرده‌ای تکرار کنی. می‌توانستی مثل شخصیت‌های بازی زندگی کنی که دائم می‌میرند و هرگز نمی‌میرند! بازی می‌توانست زندگی‌ات را به هم‌بازی‌ات گره بزند. درست مثل سَم و سیدی که در کودکی سرِ بازی‌های ویدیویی دوست می‌شوند و در یک روز سرد زمستانی، دوباره همدیگر را می‌بینند. سم که همیشه سیدی برایش مثل یک فرمول ریاضی بود که نمی‌توانست او را درک کند، بازی جدیدی را با او آغاز می‌کند. آن‌ها از دیگران کمک می‌گیرند و قرض می‌کنند و بالاخره اولین بازی ویدویی‌شان را می‌سازند و در این مسیر، دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن، رسیدن به شهرت، شکست، عشق و خشم و حسادت و در نهایت جاودانگی و آرامش را تجربه می‌کنند. اگر می‌خواهی داستان عاشقانه بخوانی، اما نه از آن عاشقانه‌ها که همیشه خوانده‌ای، با سم و سیدیِ عاشق، البته نه همیشه عاشق، همراه شو. حتی اگر هیچ نقطه‌ی اشتراکی با آن‌ها نداشته باشی و آن‌چنان طرفدار بازی‌های ویدیویی نباشی، آن‌ها تو را در داستان جذاب زندگی‌شان غرق خواهند کرد؛ داستانی چندلایه، تفکربرانگیز و عمیق که مدت‌ها در خاطرت خواهد ماند. آن‌ها تو را به دنیای بازی‌های دوران کودکی‌ات می‌برند. حتی شاید با خواندن روایت شیرین سی‌ساله‌ی آن‌ها به دنیای جادویی بازی‌ها هم علاقه‌مند شوی، چرا که بازی یعنی خودِ جادو… یعنی سفر به زمان، یعنی فردا. یعنی بی‌نهایت تولد دوباره و بی‌نهایت رستاخیز. اگر به بازی ادامه دهی، می‌توانی برنده شوی. هیچ فقدان و باختی دائمی نیست؛ چون هیچ‌چیز هیچ‌وقت دائمی نیست…
  • قيمت :
    2,790,000 ریال
موجود نیست

نویسنده : گابریل زوین ترجمه : کیمیا فضایی اگر زندگی واقعیِ من و تو بازی بود، می‌توانستی آن‌قدر ادامه دهی تا برنده شوی… می‌توانستی هر لحظه خواستی دکمه‌ی توقف را بزنی، می‌توانستی همه‌چیز را پاک کنی و از اول شروع کنی، می‌توانستی حرف‌های دیگری بزنی؛ نه از آن‌هایی که همیشه گفته‌ای، می‌توانستی انتخاب‌هایی را که نکردی، تجربه کنی و آن روزهایی را که نصفه‌نیمه زندگی کرده‌ای تکرار کنی. می‌توانستی مثل شخصیت‌های بازی زندگی کنی که دائم می‌میرند و هرگز نمی‌میرند! بازی می‌توانست زندگی‌ات را به هم‌بازی‌ات گره بزند. درست مثل سَم و سیدی که در کودکی سرِ بازی‌های ویدیویی دوست می‌شوند و در یک روز سرد زمستانی، دوباره همدیگر را می‌بینند. سم که همیشه سیدی برایش مثل یک فرمول ریاضی بود که نمی‌توانست او را درک کند، بازی جدیدی را با او آغاز می‌کند. آن‌ها از دیگران کمک می‌گیرند و قرض‌ می‌کنند و بالاخره اولین بازی ویدویی‌شان را می‌سازند و در این مسیر، دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن، رسیدن به شهرت، شکست، عشق و خشم و حسادت و در نهایت جاودانگی و آرامش را تجربه می‌کنند. اگر می‌خواهی داستان عاشقانه بخوانی، اما نه از آن عاشقانه‌ها که همیشه خوانده‌ای، با سم و سیدیِ عاشق، البته نه همیشه عاشق، همراه شو. حتی اگر هیچ نقطه‌ی اشتراکی با آن‌ها نداشته باشی و آن‌چنان طرفدار بازی‌های ویدیویی نباشی، آن‌ها تو را در داستان جذاب زندگی‌شان غرق خواهند کرد؛ داستانی چندلایه، تفکربرانگیز و عمیق که مدت‌ها در خاطرت خواهد ماند. آن‌ها تو را به دنیای بازی‌های دوران کودکی‌ات می‌برند. حتی شاید با خواندن روایت شیرین سی‌ساله‌ی آن‌ها به دنیای جادویی بازی‌ها هم علاقه‌مند شوی، چرا که بازی یعنی خودِ جادو… یعنی سفر به زمان، یعنی فردا. یعنی بی‌نهایت تولد دوباره و بی‌نهایت رستاخیز. اگر به بازی ادامه دهی، می‌توانی برنده شوی. هیچ فقدان و باختی دائمی نیست؛ چون هیچ‌چیز هیچ‌وقت دائمی نیست…

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر