نویسنده : مریم جاری برشی از متن: اکنون که میان خوشههایش پرسه میزنم، روزهای رفته هم در ذهنم جولان گرفتهاند. تو خوب میدانی، من روزگاری که در این مزرعه گذراندهام را ثانیه به ثانیه به یاد دار، حتی شمار قدمهایم را. آخر مگر میشود خاکی که دفینه عشق بیمثالی شده را فراموش کرد؟!... مگر میشود سایهها را ندید و اولینها را از خاطر زدود؟!... مگیر میشود؟!
0 نظر