نویسنده : جورج اورول اقتباس : فیدو نستی ترجمه : ندا رحمانی …اورول در ۱۹۸۴ بیصبرانه در صدد پیشبینی امری ناگزیر بود، ایمان داشت که مردم عادی اگر بخواهند، هر چیزی را میتوانند تغییر بدهند… مصمم و مطمئن بود که ما به این باور راسخ باز میگردیم: جهان در آخرین دم به نیکی میگراید و شفقت آدمی همچون محبت پدر و مادر به وقوع خواهد پیوست. باوری چنان شکوهمند که حالا کم و بیش میتوانیم اورول، و شاید خودمان را نیز تصور کنیم، که سوگند میخوریم تا دست به هر کاری بزنیم تا مگر ممانعت کنیم از آنچه حالا پیشاپیش از وقوع آن مطلع شدهایم. توماس پینچون
0 نظر