نویسنده : کارلوس فوئنتس ترجمه : مهدی سرائی کارلوس فوئنتس اینرمان را سال ۲۰۰۳ با امید مکزیکی بهتر نوشت. مهدی سرائی مترجم کتاب نیز مقدمه خود را با جمله پورفیریو دیاس رئیسجمهور مکزیک شروع کرده که ۳۰ سال و ۱۱۵ روز رئیسجمهور اینکشور بود و گفته است: «بیچاره مکزیک! چقدر دور از خدا و چقدر نزدیک به ایالات متحده.» چندسال پیش از ورود دیاس به ارتش، مکزیک سرزمینهای شمالی خود را در جنگ با ایالات متحده از دست داده و همسایه شمالی بهزور و ضرب مکزیکیها را عقب رانده بود. انقلاب مکزیک یکی از موضوعاتی است که کارلوس فوئنتس همیشه به آن انتقاد داشت. او در «مسند عقاب» تلاش کرده سیمایی از وضعیت سیاسی اینکشور را به تصویر بکشد؛ رئیسجمهوری در احاطه وزیران و مشاوران که هریک در خفا سودای رسیدن به قدرت دارند اما فقط یکنفر است که میتوان زمام امور را به دست گرفته و بر مسند عقاب تکیه بزند. فوئنتس در اینکتاب که برخی از منتقدان آن را تالی «شهریار» ماکیاولی میدانند، به ماجرای مداخله آمریکا در امور مکزیک پرداخته و بهخلاف گذشته میگوید اینمداخله رنگ و بوی نظامی یا اقتصادی ندارد بلکه برای قطع امکانات ارتباطی مکزیک با جهان بیرون است. در اینداستان، رئیسجمهور مکزیک بهخاطر انتقاد از مداخله آمریکا در کلمبیا، با بحرانی ناگهانی روبرو میشود که تمام سیاستمداران را دست به قلم کرده و باعث میشود شروع به نامهنگاری کنند. پیرنگ داستان «مسند عقاب» از ایننامهها شکل گرفته و از خلال آنها، تاریخ و فرهنگ مکزیک روایت میشود.
0 نظر