(مقایسه آراء علامه طباطبائی و هابرماس) نویسنده : منیره بصیرتی ایدئولوژی از جمله مفاهیم اساسی در علوم اجتماعی است که تعریف آن با توجه به اینکه مبانی متفاوتی دارد، دشوار است. برای پی بردن به مفهوم این واژه دو روش انتخاب شد: الف – طبقهبندی تعاریف بر اساس رویکردهای سه گانه (مثبت، خنثی (توصیفی) و منفی) به ایدئولوژی ب - تحلیل و بررسی هسته ایدئولوژی و تعیین نوع آن (ایدئولوژی دینی، فلسفی، سیاسی و...) البته تعیین هسته ایدئولوژی علاوه بر مشخص کردن نوع ایدئولوژی و کمک به تعریف آن، کار کرد دیگری هم دارد و آن پی بردن به هدف ایدئولوژی است. اگر ایدئولوژی در راستای هدف هسته خود باشد، ایدئولوژی واقعی و اگر در راستای هدف هسته و مبنای خود نباشد، تحریف شده است. فرایند فهم هدف ایدئولوژی و همسو بودن آن با هدف هسته خود، توسط نقد صورت میگیرد. در این پژوهش با لحاظ کردن این دو امر، بعد از بررسی رویکردهای متعدد، با روششناسیهای متفاوت، دوازده مورد از موارد تعین اجتماعی ایدئولوژی (تأثیر جامعه بر ایدئولوژی) از متون مرتبط، استنباط (نه استدلال) شد. تعین اجتماعی ایدئولوژی از منظر هابرماس در فصلی و رویکرد اسلامی تعین اجتماعی ایدئولوژی، از نظر علامه طباطبایی در فصل دیگری بررسی شده است. بدین منظور ابتدا اعتباریات را توضیح داده و بعد از آن، نقبی به ایدئولوژی زده و بیان شده که ایدئولوژی از جمله اعتباریات است که قابل تحلیل در این چارچوب میباشد و روشی را هم که برای نقد پیشنهاد شده، بررسی هسته و ایدئولوژی پیرامون آن و پی بردن به شکاف یا عدم شکاف بین هسته و پیرامون است.
0 نظر