نویسنده : ژینت وینساندو ترجمه : هومن قویدل ،آرش پورموذن برشی از متن: فیلمنامه را در آپارتمان دلون برایش خواندم. آلن بدون هیچ حرکتی گوش میداد تا این که نگاهی کوتاه به ساعتش انداخت، و خواندن را متوقف کرد: «شما الآن هفت دقیقه و نیم است که دارید فیلمنامه را میخوانید و یک کلمه هم دیالوگ ندارد. همین برای من کافی است. من هستم. عنوانش چیست؟» گفتم، «سامورایی.» بدون هیچ کلمه ای به من اشاره کرد تا دنبالش بروم. به اتاق خوابش رفتیم؛ تنها چیزهایی که آن جا دیدم، کاناپهای چرمی و یک نیزه و یک خنجر و یک شمشیر سامورایی بود.
0 نظر