(تحلیلی روایتشناسانه از هزار و یک شب) نویسنده : شهرام دلشاد قاعده و آیینی مدور در قصر شهریار حاکم است. دوشیزگانی که عصر گاهان روانهی قصر شهریار میشوند و سپس به کابین او در آمده و شامگاهان در بستر شهریار و بامدادان به دست جلاد سپرده میشوند. شهرزاد میخواهد این دایره را بشکند. ساعت دوازده شب است و سرنوشت محتوم مرگبار، با جادوی روایت شهرزاد عوض میشود. وی با بستن ساز و کارهای روایت در دل تیره شهریار، شور و هیجانی به پا میکند و سلاح جلاد بر زمین میماند. او نه سیانور دارد نه سم و زهری. نه طلسم باز است نه جادوگر؛ سلاحش روایت است و بس. او در لحظات منتهی به بامداد از ساز و کارهای این هنر جاودانه بهره میگیرد تا به جای این که قربانی قصر شود، بر اریکهی بانوی قصر تکیه زند. کتاب حاضر میکوشد همین سازوکارهای روایی صناعتمند را در بند پایانی روایتهای شبانه مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد.
0 نظر