نویسنده : محبوبه صمصامشریعت برشی از کتاب: سکه توی اتاقم یه گوشه افتاده بود به من میگفت: «از اینجا من رو ببر خیلی زودا» میخواست که از اتاقم بره توی مغازه منم با اون خریدم یه آبنبات تازه
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر