(از خوب بودن دست بردار، حقیقی بودن را شروع کن) نویسنده : توماس دو آنسمبورگ ترجمه : فاران حسامی در این کتاب، منظور من از خوب بودن یا خشنودی، خوب بودن نگرش حاصل از یک اشتیاق قلبی نیست. چیزی که من آن را: آرزوی عمیق شادمانه مشارکت داشتن و نثار در آسایش دیگری مینامم. کاملا برعکس «خوب بودنی» که من توصیف میکنم، خوب بودن از ترس طرد شدن است، ترس از دست دادن، ترس از #انتقاد، ترس از ابراز هویت خود. چنین خوب بودنی اغلب یک نقاب مرده است که صدای حقیقت و سرزندگی را خفه میکند. پشت این نقاب مبهم خوب بودن رضایتمندانه، بهسادگی ممکن است به زندگی در رابطهای کمرنگ و بیجان عادت کنیم و آن را بهاشتباه جایگزین تعاملات انسانی واقعی، زنده و صمیمانه کنیم... مارشال روزنبرگ از این آدمها به عنوان «انسانهای خوب مرده» نام میبرد. فاقد هویت، فاقد حضور و فاقد زندگی. «اگر برای تأثیرگذاری ارتباط بدون خشونت در بهبود روابط انسانی در هر سطحی، نیاز به دلیل دیگری داشته باشیم، این کتاب همان دلیل است.»
0 نظر