نویسنده : یوستاین گاردر ترجمه : مهوش خرمیپور از یوستاین گاردر تا به امروز آثاری همچون «درون یک آینه، درون یک معما»، «راز فال ورق»، «راز رنگین کمان»، «سلام، کسی اینجا نیست»، «زندگی کوتاه است»، « مرد داستان فروش» و «مایا» ترجمه شده است. این نویسنده نروژی -که آثارش هم برای نوجوانان و هم بزرگسالان جذابیت دارد- تا به امروز 12 کتاب را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. داستان این کتاب، بیشباهت به زندگی خود یوستاین گاردر نیست. گاردر در بسیاری از آثارش، به رابطه بین پدر و فرزند پرداخته است اما داستان این کتاب، شباهت زیادی به زندگی خود نویسنده دارد و از این جهت، خواننده با داستانی خواندنی مواجه میشود که ریشه در واقعیت دارد. یوستاین گاردر قلم روانی دارد و از همه جالبتر، حالت سحرآمیز و معماگونهای است که با درونمایه فلسفی کتابهایش جلوه جذابی پیدا میکند و شاید از همه اینها مهمتر، آن باشد که نویسنده بیپروا به سراغ موضوعات کلیدی زندگی و واکاوی مسائلی از قبیل سرمنشأ انسان، آغاز و سرانجام بشر و مفهوم زندگی میرود؛ موضوعاتی که هرچند بدیهی و تکراری بهنظر میرسد اما نوشتن از آنها بهگونهای که هم نو و هم جذاب باشد، کار هر کسی نیست. گاردر اینبار هم نشان داده که از عهده یک موضوع کلیدی دیگر به خوبی برآمده. کتاب در مورد پسری به نام جورج است که پدرش را ازدست داده و 15 سال بعد از مرگ پدر، نامهای به دستش میرسد که پدرش هنگام بیماری خطاب به او نوشته و در آن ضمن اینکه با نثری تاثیرگذار دیدگاه خود درباره حیات، مرگ و عشق را توضیح میدهد، از دختری به نام دختر پرتقالی صحبت میکند.
0 نظر